صفحه خانه درباره خودم ايميل بزنيد                                               
 


نظرسنجی


لينكدونی


عکسدونی


آموزش


دوستان


وبسايتهای بدرد بخور


آرشيو
09/01/2003 - 10/01/2003
10/01/2003 - 11/01/2003
11/01/2003 - 12/01/2003
12/01/2003 - 01/01/2004
03/01/2004 - 04/01/2004
10/01/2004 - 11/01/2004
12/01/2004 - 01/01/2005
01/01/2005 - 02/01/2005
03/01/2005 - 04/01/2005


تعداد بازدیدکنندگان
Free Counter
Blockbuster Video



Tuesday, September 30, 2003


+ FOREX - تجارت الکترونیکی ارز (قسمت دوم)
انواع معاملات
قبل از شروع بهتره یه اطلاعات دیگه ای هم در مورد اینجور تجارت و این نوع بازارها براتون بگم. البته forex در مورد ارز و واحدهای پولی هست ولی به جز این شما می تونید در بازارهای دیگه ای هم شرکت کنید، از جمله:
Contract for Differences : خرید و فروش سهام در معروفترین بازارهای بورس دنیاس، اما، اما، نه خرید واقعی و فیزیکی. شما اگه به اندازه 100 میلیارد دلار هم سهم یه شرکت مثلا Microsoft و یا Adobe رو بخرید باز هم مالک هیچ قسمتی از این شرکتها نخواهید بود. شما تنها ارزش سهم یه شرکت رو میخرید و به عبارتی سود و زیان شما تفاوت ارزش سهم اون شرکت در هنگام خرید و سپس فروش هست.
البته شما میتونید سهم واقعی و فیزیکی هر شرکتی رو دوست داشتید بخرید ولی برای اینکار باید از راه های دیگه ای اقدام کنید.
Base & Precious Metal: که یعنی تجارت فلزات گرانبها (طلا و نقره) و فلزات پایه که در فهرست London Metal Exchange ثبت شدن. معاملات طلا و نقره معمولا به اندازه معاملات ارز پر رونق هستند.
Commodity Futures : بسیاری از بقیه کالاها از جمله انواع انرژی (نفت و گاز) و غلات (گندم). فلزات و ارز هم به نوعی شامل این بازار میشن.

خوب همینطور که دیدین اقلام زیادی برای تجارت بین المللی الکترونیکی موجود هستن. اما پیشنهاد می کنم تمرکز خودتون رو بر روی بازار ارز و همچنین طلا یا نقره قرار بدین بدلیل اینکه از شناور بودن بیشتری بر خوردارن و همچنین برای فهم آسونتر و ساده تر هستن. به هر حال احتمالا براتون آسونتره که نوسان "دلار" رو پیشبینی کنید تا نوسان ارزس سهم شرکت AMGEN، اینطور نیست؟

چقدر سود داره؟
حالا برای اینکه یه تصویری از سود احتمالی خودتون در یک معامله رو داشته باشین براتون یه مثال میزنم،
اول باید بدونید که حداقل مقدار معامله ای رو که باید انجام بدین 100,000 دلار آمریکا هست که به اصطلاح یک LOT خونده میشه. شما همچین پولی رو دارین؟ ندارین؟ هیچ اشکالی نداره. شما فقط لازمه که 2,000 دلار داشته باشین. بقیه رو اون بانکی که توش برای این نوع تجارت حساب باز میکنین بهتون وام میده.

خوب پس حالا شما 2,000 دلار آمریکا دارین که باهاش میتونین 100,000 دلار معامله انجام بدین. شما تصمیم می گیرین با پولتون "یورو" بخرین. فرض میکنیم قیمت خرید 1.1000 باشه که بنابراین هر یک دلار میشه معادل 0.9091 یورو.
برای جلوگیری از زیان بیش از حد یک stop-loss در مقدار 1.0950 قرار میدین (در این مورد بعدن توضیح میدم، فعلا فقط اینو بگم که اهمیت فراوونی داره).
بعد از این منتظر می مونین تا طبق پیش بینی که کردین ارزش یورو در مقابل دلار آمریکا افزایش پیدا کنه.
خوب پیش بینی و آنالیز شما در مورد آینده بازار درست بود. حالا ارزش یورو به 1.1100 دلار رسیده. یعنی تنها 1 سنت افزایش پیدا کرده. خیلی کمه؟ حساب می کنیم.
1.1100 - 1.1000 = 0.0100 مابه تفاوت زمان خرید و فروش
100,000 * 0.0100 = 1000

این عدد 1000 رو که به دست آوردین معنی 1000 دلار رو میده. به عبارتی 1 سنت افزایش بها یک در صد مبلغ مورد معامله شما رو شامل میشه. یک در صد از 100,000 دلار هم که طبیعتا میشه 1,000 دلار.
متوجه شدین؟
شما با 2000 دلار تونستین 1000 دلار سود داشته باشین که این امر ممکنه در طی فقط چند ساعت اتفاق بیفته.
جالب بود، نه؟

پس فعلا تا همینجارو داشته باشین، درس بعد باز بیشتر براتون میگم.

نوشته شده توسط احسان در ساعت 12:29 AM |::| تا حالا

_______________________________________


+ چنین گفت امام ما
وقتي‌ آيت‌الله خمينی‌ از «جمهوری‌» به‌ «همان‌ معنايی‌ كه‌ همه‌ جا جمهوری‌ است‌» دفاع‌ مي‌كرد و مي‌گفت‌: «ميزان‌ رأی مردم‌ است‌»، «ما تابع‌ آرای‌ ملت‌ هستيم‌. ملت‌ هر طوری‌ كه‌ رأی‌ داد، ما از آن‌ تبعيت‌ می‌كنيم‌... اكثريت‌ ملت‌ هر چه‌ گفتند آرايشان‌ معتبر است‌ ولو به‌ خلاف‌ و يا به‌ ضرر خودشان‌ باشد»، «دولت‌ اسلامی‌، يك‌ دولت‌ دموكراتيك‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ است‌ و براي‌ همه‌ اقليتهای‌ مذهبی‌ آزادی‌ به‌ طور كامل‌ است‌ و هر كس‌ مي‌تواند اظهار عقيده‌ خودش‌ را بكند»، «در اسلام‌ دموكراسی‌ مندرج‌ است‌ و مردم‌ آزادند در اسلام‌، هم‌ در بيان‌ عقايد و هم‌ در اعمال‌»؛ آيا واقعاً هيچگونه‌ تعارضی‌ بين‌ جمهوری‌ تمام‌ عيار و نظام‌ مبتني‌ بر ولايت‌ فقيه‌ احساس‌ نمي‌كرد؟

راسل‌ كر عضو حزب‌ كارگر و نماينده‌ مجلس‌ عوام‌ انگليس‌ از آيت‌الله خمينی‌ مي‌پرسد: «وضع‌ حقوق‌ بشر در آينده‌ ايران‌ چگونه‌ خواهد بود؟» آيت‌الله خمينی‌ پاسخ‌ می‌دهد: «حكومت‌ اسلامی‌ مبنی‌ بر حقوق‌ بشر و ملاحظه‌ آن‌ است‌. هيچ‌ سازمانی‌ به‌ اندازه‌ اسلام‌ ملاحظه‌ حقوق‌ بشر را نكرده‌ است‌. آزادی‌ و دموكراسی‌ به‌ تمام‌ معنا در حكومت‌ اسلامی‌ است‌... زنها در حكومت‌ اسلامی‌ آزادند... اسلام‌ همه‌ حقوق‌ و امور بشر را تضمين‌ كرده‌ است‌»

مانیفست جمهوری خواهی، اکبر گنجی

نوشته شده توسط احسان در ساعت 12:21 AM |::| تا حالا

_______________________________________

Monday, September 29, 2003


+ FOREX - تجارت الکترونیکی ارز

تعداد کمی از فعالیتهای مالی میتونن به اندازه "تجارت ارز" مهیج و سودآور باشن.
معامله گران از سراسر دنیا موضع (position) ارزیشون رو برای هفته ها، روزها، ساعتها و یا فقط لحظات کمی نگه می دارن و بازار ارز با یک جهش سریع یا جریان ثابت موقعیت سرمایه گذاری رو هم در بازار رو به رشد و هم رو به افول به اونها میده.
در سالهای اخیر "تجارت ارز" رشد شگفت آوری داشته به صورتی که ارزش معاملات این بازار از رقم خیره کننده یک تریلیون (هزار میلیارد) دلار در روز فراتر میره.
عرضه و تقاضا عامل اصلی تغییر ارزش یک واحد پول در بازار تجارت ارز هست. این تغییرات شامل ترقی یا کاهش بهای ارزی در مقابل ارز دیگری میشه. عرضه و تقاضا، در مقابل، بستگی به نیاز دولتها، شرکتهای تجاری و اشخاص در کشورهای مختلف داره. برخلاف سهام، بازار تجارت ارز یک بازار متمرکز در یک مکان فیزیکی نیست و در عوض یک بازار جهانی بدون مرز هست که شرکت کنندگان آن توسط نوعهایی از ارتباطات راه دور (telecommunication) با هم متصل و در ارتباط می باشند.

این یک مقدمه ای بود در مورد تجارت الکترونیکی ارز یا Foreign Exchange Market.
در قسمتهای بعد روش شرکت در معاملات ارز از طریق اینترنت و همچنین روشهای تشخیص و پیشبینی نوسانات بازار ارز و خلاصه هر اطلاعات دیگه ای که بتونم رو بهتون میگم. البته قبل از اینها هنوز به یه سری توضیحات دیگه احتمالا احتیاج خواهید داشت. باید یه سری از اصطلاحات رو بدونین و همینطور انواع مختلف معاملات رو.

راستی میدونین که شما تنها با 2,000 دلار میتونین تا 100,000 دلار ارز رو خرید و فروش کنین؟ چطوری؟ خیلی ساده.
توضیح خواهم داد.

نوشته شده توسط احسان در ساعت 12:18 AM |::| تا حالا

_______________________________________

Sunday, September 28, 2003


+ آزادیخواه
در دوران‌ قبل‌ از انقلاب‌، تمامي‌ معتقدان‌ به‌ اصلاح‌ ناپذيری نظام‌، برسر تغيير نظام‌ حاكم‌ وحدت‌ داشتند از اين‌ رو كليه‌ مخالفان‌ رژيم‌ خود كامه‌ شاه‌، آزاديخواه‌ محسوب‌ مي‌شدند.
هر كس‌ با رژيمی خودكامه‌ مبارزه‌ كند و يا زندانی شود، آزاديخواه‌ نيست‌. آزاديخواه‌ مي‌بايست‌ دقيقاً در نظام‌ فكری و مبانی نظری‌ خود جايگاه‌ آزادی و دموكراسی و حقوق‌ بشر را روشن‌ نمايد.

مانیفست جمهوری خواهی، اکبر گنجی

نوشته شده توسط احسان در ساعت 7:43 PM |::| تا حالا

_______________________________________


+ مانیفست جمهوری خواهی
من یه جورایی از اکبر گنجی خوشم میاد،
از این به بعد میخوام یه پاراگرافهایی از کتاب "مانیفست جمهوری خواهی" که به نظرم جالب میان رو اینجا بنویسم. امیدوارم اجازه این کار رو داشته باشم.

نوشته شده توسط احسان در ساعت 7:42 PM |::| تا حالا

_______________________________________

Saturday, September 27, 2003


+ پند
وقتی بدنیا اومدی، تو تنها کسی بودی که گریه میکردی و بقیه می خندیدن. سعی کن یه جوری زندگی کنی که وقتی رفتی، تنها تو بخندی و بقیه گریه کنن.

نوشته شده توسط احسان در ساعت 9:02 AM |::| تا حالا

_______________________________________

Friday, September 26, 2003


+ دارالمبارك؛ بازار فروش بردگان ايرانی در امارات

در سایت پیک ایران یه خبر خوندم در مورد قاچاق و برده داری دختران ایرانی در دبی که لازمه یه توضیحاتی در این مورد بدم،
اول باید بگم که من اطلاعی در مورد قاچاق دختران به این صورت ندارم. شاید تا 10 سال پیش هم میشد قاچاقی با لنج مستقیم به خود دبی اومد اما الان بسیار مشکل شده، چون کنترل زیادی روی بندرهای دبی میشه. یعنی از شدن که میشه اما خیلی مشکل و گرون هم در میاد. طبق نوشته پیک ایران افراد میان و همینطور که دخترها هنوز توی لنج هستن روی اونا قیمت میزارن که گمون نمی کنم امکانش باشه. معمولا اونای که قاچاقی به امارات میان با لنج به یه جایی به اسم قسب یا خسب (آخرش ما اسم اینو باد نگرفتیم) که در مرز امارات و عمان قرار داره و اصلا در خاک عمان میرن و از اونجا با هزار بدبختی خودشونو به دبی میرسونن. حتی من چند وقت پیش شنیدم که چند تا ایرانی که اینطوری وارد امارات شده بودن توی بیابون گم شدن و از گرسنگی و تشنگی و گرما مردن.
البته بعضیها هم دیدم راحت تر میرن و میان که به خاطر تجربشونه. بهرحال فکر نمی کنم دخترها بتونن به این راحتی که پیک ایران نوشته وارد امارات شن. حالا تا موقعی که هواپیما هست چرا با لنج برن؟ ویزا می گیرن و میرن دیگه. البته طبق قانون به دختر جوون مجرد ویزا نمیدن که اونم با پارتی بازی حلّ. تنها مزیت قاچاقی وارد شدن به قانونی مسافرت کردن اینه که دیگه محدودیت زمان موندن توی امارات رو نداره و تا موقعی که گرفتار پلیس نشن می تونن بمونن، که اونم اگه ظاهر تابلویی نداشته باشن معمولن به خاطر اینکه پلیس کمتر به زنها گیر میده اونجا یه مدت از نظر راحتن.
اما بقیه ماجرا، من تاحالا اسم جایی به نام دارالمبارک رو نشنیدم، شایدم تو خطش نبودم که نشنیدم. ولی از این عجیب تر در مورد مراسمی نوشتن که "لیله" خونده میشه و توی اون شب هر عربی یه دختر باکره ایرانی رو با خودش به اتاق می بره. جل الخالق!!!
اولن که عربا به همه شبا میگن"لیل" که یعنی شب یا "لیله" که یعنی "شبِ". حالا شب هر چیزی می تونه باشه. بعد هم انگار دختر باکره ایرانی حلواس که همه جا حی و حاضر باشه. نه آقا به این آسونیا هم نیس.
خوب فکر نکنین از عربا دفاع می کنم. فقط خواستم شایعه پراکنی نشه.
حالا گوش بدین، آره دخترای ایرانی، ناموسهای ما، میرن یا میبرنشون اونجا کار کنن. دل هر ایرانی وطن دوستی به درد میاد. توی خیلی از هتلها و دیسکوها دخترای ایرانی نشستن منتظر مشتری. اسم ببرم؟ همین دیسکو هتل "دلف" که با بیشرمی توی تلویزیونهای ماهواره ای تبلیغ میشه.
اما خوب هیچ کسو نمیشه به زور به این کارا وادار کرد. درسته که فقر مادی عامل بسیاری از فسادهای رایج توی جامعس اما مهمتر از اون فقر فرهنگی هست. یه دختر با فرهنگ و خونواده از گرسنگی بمیره تن به این ذلتها نمیده. اگه پای صحبتهای این دختران شاغل بشینین اکثریت خواهند گفت که ناخواسته به این راه کشیده شدن. ولی هیچ کس بدون میل شخصی خودش حتی اگه بهش تجاوز بشه به این راه کشیده نمیشه.
نکته اینجاس که این افراد نمی تونن مثه خیلی های دیگه با کمبودهای مادی بسازن، پس سعی می کنن از راحت ترین راه به پول برسن درست مثله مردی که خرید و فروش هروئین انجام میده تا خیلی زود به پول برسه. حالا مهم نیس سر جامعه چی بیاد.

بهرحال مسئله اصلی همینه که عده ای در ایران شرایطی رو به وجود آوردن که عده دیگری ایرانی، عده ای دختر ایرانی رو به کشورهای دیگه ببرن و با کمک عده دیگه ای ایرانی اونا رو به درهم و دینارهای نفتی بفروشن.

از یکی شنیدم که شاه فقید گفته بود برای ملت ایران ..کشی هم می کنیم و توی هر شهر ایران دخترهای فیلیپینی و کره ای زندگی می کردن مبادا پسرهای جوون و دانشجو احساس کمبود کنن. اما حالا به برکت اسلام و انقلاب بعد از خود کفایی در این زمینه به مرحله صادرات انبوه رسیدیم که میره تا ارز آوریش جای نفتمون رو بگیره.
راستی خوندم ایران تنها کشور نفت خیزیه که مردمش برای انجام کارای پست به بقیه کشورا میرن.

من در مورد وضعیت دخترای شاغل و قاچاق شده ایرانی در امارات باز هم می نویسم، یعنی می خوام داستان هایی رو که شنیدم تعریف کنم. منتظر باشید

نوشته شده توسط احسان در ساعت 12:15 PM |::| تا حالا

_______________________________________

Thursday, September 25, 2003


+ پايان نشست مشترک بانک جهانی و صندوق بين المللی پول در دبی



این کنفرانس که از 3 سال پیش توی دبی تبلیغشو می کردن و یه ساختمون خیلی خوشگل هم براش ساختن تموم شد. هر جا دیگه دنیا که بود حداقل 100 نفر جمع میشدن یه مشت اعتراض کنند اما خاک بر سر مردم امارات. این همه فلسطینی که کلی هم ادعا دارن کجا بودن؟ البته توی دبی برا این جور مسائل خیلی سخت گیری می کنند. از خیلی وقت پیش تا حالا شروع کرده بودن کماندوهای زن تربیت می کردن بعد مثه اینکه خودشون هم فهمیدن مرداشونم از این کارا نمی تونن انجام بدن چه برسه به زناشون این بود که کلی مامور از بقیه کشورا آوردن. به جز این اکثر مردمی که اونجا زندگی می کنند از اینکه از کشور اخراج شن هراس دارن پس هیچوقت خودشونو تو دردسر نمیندازن. البته من اونجا نبودم تا اوضاع رو از نزدیک ببینم ولی سر جریان اجتماع ایرانیا موقع تظاهراتهای چند ماه پیش ایران زود از همه نسق گرفتن تا کسی دیگه توی دبی هوس شلوغ بازی به سرش نزنه.
وای که دبی چه زندگیه بی روحی داره...

نوشته شده توسط احسان در ساعت 5:15 PM |::| تا حالا

_______________________________________


+ رد پای خداوند
دیشب رویایی داشتم:
خواب دیدم بر روی شنها راه میروم،
همراه با خداوند.
و بر روی پرده شب
تمام روزهای زندگیم را، مانند فیلمی میدیدم،
همانطور که به گذشته نگاه می کردم،
روز به روز از زندگی را،
دو رد پا بر روی پرده ظاهر شد،
یکی مال من و یکی از آن خداوند.
راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته خاتمه یافت،
آن گاه ایستادم و به عقب نگاه کردم.
در بعضی جاها فقط یک رد پا وجود داشت ...
اتفاقا، آن محلها مطابق با سخت ترین روزهای زندگیم بود،
روزهایی با بزرگترین رنجها، ترسها، دردها و ...
آن گاه از او پرسیدم:
"خداوندا! تو به من گفتی که در تمام ایام زندگیم با من خواهی بود
و من پذیرفتم که با تو زندگی کنم.
خواهش میکنم به من بگو چرا در آن لحظات درد آور مرا تنها گذاشتی؟"
خداوند پاسخ داد:
"فرزندم، ترا دوست دارم و به تو گفتم که در تمام سفر با تو خواهم بود.
من هرگز ترا تنها نخواهم گذاشت،
نه حتی برای لحظه ای،
و من چنین نکردم.
هنگامی که در آن روزها، یک رد پا بر روی شن دیدی،
من بودم که تو را به دوش کشیده بودم."

فرهنگ عامیانه برزیلی
با تشکر از مژگان

نوشته شده توسط احسان در ساعت 12:21 PM |::| تا حالا

_______________________________________

Wednesday, September 24, 2003


+ ممنون از انگوری
هر چند هنوز وبلاگ من کاملا راه نیفتاده اما لازمه که از جناب انگوری بخاطر اینکه اولین بازدید کننده این وبلاگ بودن تشکر کنم.



Blogger.com اين سايتها رو برا قسمت نظر سنجي پيشنهاد کرده:
  • BlogSpeak

  • HaloScan

  • YACCS

  • Falasério

  • BlogOut

  • enetation
  • نوشته شده توسط احسان در ساعت 12:15 PM |::| تا حالا

    _______________________________________

    Tuesday, September 23, 2003


    + پسران بد حجاب!
    در خبری از سایت ایسنا اومده که:"نيروي انتظامي آذربايجان‌غربي به منظور مبارزه با بدحجابي در اروميه از 40 روز پيش اقداماتي را در شهر اجرا كرده كه به گفته سرهنگ شرفي فرمانده انتظامي اروميه، در اين زمينه به 13 هزار دختر و پسر بدحجاب تذكر منكراتي داده شده".
    راستی پسر بد حجاب چه مدلیه؟

    نوشته شده توسط احسان در ساعت 1:06 AM |::| تا حالا

    _______________________________________

    Monday, September 22, 2003


    + عکس روز از یاهو



    بدون شرح!

    لینک به این عکسو از وبلاگ من خودم و احسان پیدا کردم

    نوشته شده توسط احسان در ساعت 4:44 PM |::| تا حالا

    _______________________________________

    Sunday, September 21, 2003


    + چی شد که اینجام؟
    خوب اول که من یه مقدار کامپیوتر می دونم و تقریبا 7 سالی میشه که با اینترنت آشنام. تقریبا میشه گفت از یک سال و نیم پیش بود که اولین وبلاگ به زبان فارسی رو دیدم.
    حالا راستش یادم نمیاد اولین وبلاگی که دیدم وبلاگ "سردبیر: خودم" بود یا "توتفرنگی". بهرحال جفت این دو تا وبلاگ رو هنوز هم می خونم با این که موضوعاتشون خیلی با هم فرق میکنه. دست حسین درخشان و محسن جان درد نکنه.
    خوب اما هنوز هیچ کدوم از اینا برا من انگیزه وبلاگ نوشتن نبودن تا پارسال تابستون که با یه لینک از "سردبیر:خودم" با وبلاگ "خورشید خانوم" آشنا شدم و از اونجا با "پینکفلویدیش". این دو تارو که خوندم خیلی هوس نوشتن به سرم زد اما خوب بالاخره از یک سال گذشته تا حالا فرصتی برام پیش نیومد.
    مساله مهم این وسط این بود که نمی دونستم چی باید بنویسم. بعضی وقتا خیلی نوشتنم میاد و اتفاقایی میوفته که دوست دارم برا بقیه هم بگم یا نظرمو در موردش اعلام کنم ولی بیشتر مواقع اینطور نیست که دیگه از این به بعد اگه خدا بخواد باید سعی کنم چیزهایی قابل نوشتن پیدا کنم.
    حالا تا چند روز تلاش می کنم خودمو معرفی کنم و عقایدمو بگم. بعد از اونم خدا بزرگه.
    البته هنوز طراحی این وبلاگم کامل نشده که کم کم اونم ردیف می کنم.
    خوب دیگه فعلا برم لینکامو درست کنم. تا بعد...

    نوشته شده توسط احسان در ساعت 11:44 PM |::| تا حالا

    _______________________________________


    + بنام خدا
    وبلاگمو با یه شعر از حافظ شیراز آغاز میکنم
    چون نقش غم ز دور بینی شراب خواه ---------------- تشخیص کرده ایم و مداوا مقرر است
    یک قصه بیش نیست غم عشق، وین عجب ---------- کز هر زبان که می شنوم نامکرر است

    نوشته شده توسط احسان در ساعت 11:41 PM |::| تا حالا

    _______________________________________

     
    degarandishblog@yahoo.com